هرماینی گرنجر - هرمیون نوشت
 
...
نوشته شده در تاریخ شنبه 04/2/20 توسط هرماینی گرنجر

اگه از این روزها بخوام بگم در یه کلمه باید خلاصه اش کنم که رخوت.یه رخوتت عمیق و شدید و بدتر اینکه موقع تنبلی ادم شاید لذت ببره از هیچکاری نکردن اما رخوت همراه با حس انزجاری از بیکاری همراهه.یزد بودن الان خسته کننده شده مخصوصا که بچه ها مدام میرن و میان.و تنهایی دیگه لذت بخش نیست.کلافه کننده ست.حس طرد شدن بهم میده و تلخه.اینده مبهمه و این ابهام آدم رو اذیت میکنه.شاید تنها نقطه مثبت این روزا ورزش باشه.نو و جدیده.از اساتید تا حدی دلگیرم و تقصیر اونا نیست.از زیاده خواهی های خودمه و این بیشتر قضیه رو دلگیر میکنه.بدنم زخمه و دردناکن.و همش خواب های بد میبینم.دلم برای خونه تنگ شده و غصمه که چرا پایان نامه رو خودم ننوشتم.بی پول بودن مزخرف ترین چیزیه که به عمرم شناختم.کاش کمی از این حس تنهایی کم شه.این بدترین قسمت این روزاست.اینکه کسی من رو دوست نداره.



نوشته شده در تاریخ جمعه 04/1/22 توسط هرماینی گرنجر

کاش بیشتر بیام اینجا بنویسم.کمتر توی خودم انبار کنم.کمتر نشخوار کنم.امروز تماما نیاز بودم،نیاز به مراقبت ضدن.نیاز به پنهان شدن.و دست های زیبا.

برگشتم یزد و نمیدونم چطوری باید این شرایط رو سامون داد



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 04/1/12 توسط هرماینی گرنجر

گمونم دیگه دلم نمیخواد بچه باشم.میخوام که بزرگ باشم.

شاید چون بزرگ بودن رو بلد نیستم،اصرار دارم ب کودکی



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 04/1/7 توسط هرماینی گرنجر

دیشب میخواستم بنویسم اما کلمه نداشتم.واژه هام کش اومده بودن،امشب سریع خوابم برد ولی به رسم هرشب با وجود خستگی،نیمه های شب بیدار شدم.ارامشش رو دوست دارم.مرسی خدا.مرسی بابت ارامش های کوچولوی زندگی هامون



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 04/1/6 توسط هرماینی گرنجر

فکر نکنم اینهمه احساس تنهایی کردن عادی باشه.

خیلی احساس تنهایی میکنم.

حس اینکه دیگه کسی برای من وقت نداره.



   1   2   3      >
.: Designed By Night-Skin.com :.


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 254

[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ]